سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطش دوباره

خدایا مرا آن ده که خودم دوست دارم...عواقبش با خودم...

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/3/24ساعت 1:41 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

اندکی آهسته تر برو ،
هر قدمت دورتر نفسهایم تنگتر ،
بگذار چشمانم آهسته آهسته نبودنت را بیاموزند


نوشته شده در چهارشنبه 91/3/24ساعت 1:40 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

طبیبان بر سر بالین من آهسته میگفتند: که امشب تا سحر این عاشق دلخسته میمیرد
دلم در سینه میسوزد تورا نادیده میمیرم
حدیث آرزوهایم همه ناگفته میماند
"ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا بپا خیزد...
چه سنگین میرود این مرده از بس آرزو دارد..."


نوشته شده در چهارشنبه 91/3/24ساعت 1:39 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

حســــــرت!
یعنی تــــ ــــو...
که در عین بـــــــــودنت
داشتنت را آرزو می کنــــــــم...


نوشته شده در سه شنبه 91/3/23ساعت 1:21 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

چه بی پــَـــــــــرواااا
دلـــــــــم
آغوشِ ممــــــــــنوعه ای
را میخــــــواهد..
که
...تنـــــــــــها
شرعی بودنش را
من مـــــــیدانم..
و...
دلــــــم...
و...
تــــــــــو.


نوشته شده در سه شنبه 91/3/23ساعت 1:21 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

راننده تاکسی اسکناس رو ازم گرفت و پرسید یک نفری؟
مکثی کردم و گفتم... خیلی وقته !!!

 


نوشته شده در دوشنبه 91/3/22ساعت 1:54 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

بغضهایم را به آسمان سپرده ام خدا به خیر کند بحران امشب را...

 


نوشته شده در دوشنبه 91/3/22ساعت 1:54 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

لب هایت طعم سیب میدهند...
میخواهی ادمم کنی؟!!

 


نوشته شده در دوشنبه 91/3/22ساعت 1:52 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

حوصله ات که سر میرود با دلم بازی نکن

من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده بودم


نوشته شده در دوشنبه 91/3/22ساعت 1:52 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

امشب باز هم پستچی پیر محله مان نیامد.
یا باید خانه مان را عوض کنم یا پستچی را.
تو که هرشب برایم نامه مینویسی مگرنه؟؟

 


نوشته شده در دوشنبه 91/3/22ساعت 1:50 صبح توسط نانا آرامش نظرات () |

<   <<   6   7   8      >
Design By : Mihantheme